دیجیتال مارکتینگ نوعی تبلیغ و فروش محصولات و خدمات با استفاده از روشهای دیجیتال مارکتینگ مانند مارکتینگ در شبکه های اجتماعی ، مارکتینگ جستجو و مارکتینگ از طریق ایمیل است. وقتی به آن فکر می کنید ، دیجیتال مارکتینگ صرفاً مارکتینگ است.
بیش از 10000 قدم راه رفتن = یک زندگی سالم ، اما ابتدا باید قدم های کوچک بردارید ، درست است؟
مارکتینگ ، مارکتینگ ، مارکتینگ ، سه معروف M که احتمالاً بارها در زندگی خود شنیده اید. حال ، مارکتینگ یا بهطور دقیق ، دیجیتال مارکتینگ چیست؟
می بینید ، دیجیتال مارکتینگ یک زبان الهی انحصاری است که فقط توسط خیابان Madison تبلیغ میشود ، یا همان Mad Men. این زبانی بسیار عجیب و غریب است ، اما هنوز مجذوب شما میشود و توسط شهد واژه های خوب و دلچسب آن فروخته می شوید. زندگی بیش از حد استرسزا است ، بنابراین هر کالایی یا خدماتی که به شما احساس خوبی بدهد ارزش پول سختی را دارد که به دست آورده اید ، درست است؟
آنجا که می روید ، این دیجیتال مارکتینگ برای شما است! آیا شما فارغ التحصیل دانشگاه COVID-19 هستید و به کار نیاز دارید؟ پس دیگر نگاه نکن صنعت شریف دیجیتال مارکتینگ به افراد گرسنه زبان نقره ای نیاز دارد. برای دریافت یک برنامه به پایین بروید ، و لطفاً کارت اعتباری و اطلاعات SSN خود را درحالیکه در آن هستید باقی بگذارید! 🙂
آه و آه ، چه چیزی را فقط خواندم؟
مردم و همکاران بازاریاب مشتاق ، آنچه شما فقط در مورد دیجیتال مارکتینگ خواندید یک شوخی بود. در هیچ کجای زمین پر زرق و برق نیست. مارکتینگ بیش از این است. این در مورد مراقبت عمیق از نیازهای مشتری و ایجاد روابط طولانی مدت از طریق اقدامات خلاقانه و آموزنده است! ممکن است یک تجارت بهترین محصول یا خدمات را ارائه دهد ، اما هیچ کس بدون بازاریابی به آن اهمیت نمی دهد و از آن چیزی نمی داند! بهتر است قبل از مارکتینگ در مورد نیازها ، علاقه مندی ها ، دوست نداشتن ها و مشکلات مصرفکننده ، کاملاً تحقیق کنید.
در صورت انجام صحیح مارکتینگ، مشاغل را به اوج میبرد. بااینحال ، اگر استراتژی مارکتینگ یک کسبوکار خسته کننده باشد ، میتوانید بدرود فروش جدید را ببوسید. مارکتینگ در واقع جلب توجه مشتری ، حل مشکل (مشکلات) وی و ایجاد یک رابطه همیشه سبز است.
یک ثانیه وقت بگذارید و به همه مارک هایی که دوست دارید و چرا فکر کنید.
Psst ، hint (نایک ، اپل ، کوکاکولا و غیره)
برگشت از دلتنگی؟ اکنون می بینید که بازاریابی چه نقشی دارد.
می بینید ، این همه به دلیل مارکتینگ مؤثر است. شما به همان مارک (برند) مشابه باز می گردید زیرا به آن اعتماد دارید. ما بهعنوان مصرفکننده ، بی اطلاع هستیم و ریشه در برندها داریم. بیشتر اوقات ، وقتی صحبت از تغییر برندها میشود ، سفت و سخت هستیم. در طرف مقابل ، اگر مارکی تجربه رضایت بخشی را ارائه دهد ، تمایل داریم مارک (های) خود را تغییر دهیم. همچنین ، اگر تغییری در قدرت خرید ما ایجاد شود ، یا فقط به این دلیل تمایل داریم که تغییر کاربری دهیم!
به هر حال ، ما انسان هستیم ، بهعلاوه ، ثانیه های بی شماری داریم که وفاداری به مارک تجاری را یا باعث وفاداری میکنند. وقتی میلیاردها دلار در معرض مشاغل خطرناک است ، به مارکتینگ اعتماد کنید و مطمئن شوید که هیچ برند تجاری وجود ندارد.
خانمها و آقایان ، مارکتینگ چیست؟
مارکتینگ عملی است که نیاز یا مشکل مشتری شما را شناسایی میکند ، او را با راهحل هایی از طریق محصولات یا خدمات خود فریب میدهد و سپس ایجاد رابطه میکند.
وقتی نوبت به مارکتینگ میرسد ، دو شکل وجود دارد: سنتی و دیجیتال. اکثر مردم با مارکتینگ سنتی که محبوب بود و در روز کار میکرد آشنا هستند. آه ، دیگر نه!
مارکتینگ سنتی
در مارکتینگ سنتی از کانال هایی مانند چاپ ، پخش ، بیلبوردها ، دهان به دهان ، نامههای مستقیم ، تماس های تلفنی ، جلسات حضوری ، رویدادهای شبکهای ، در به خانه و رادیو برای دسترسی به مصرفکنندگان استفاده میشود.
مارکتینگ سنتی از اواخر قرن 18 در زمان انقلاب صنعتی وجود داشته است!
دشوار است باور کنیم که این کانالهای باستانی روشی معمول برای بازاریابان بودهاند ، مانند غزل رپ کندریک لامار “m.A.A.d City” ، “مادربزرگ شما در آنجا بماند” ، به وضوح سن بازاریابی سنتی را تعریف میکند.
با پیشرفت تکنولوژی ، مصرفکنندگان نیز پیشرفت کردهاند. موقت دیجیتال مارکتینگ از فناوری بهراحتی در دسترس مصرفکنندگان ناشی میشود. بنابراین ، این امر باعث میشود تا مصرفکنندگان وقت بیشتری را بهصورت آنلاین سپری کنند. ببینید ، تولد دیجیتال مارکتینگ!
دیجیتال مارکتینگ
دیجیتال مارکتینگ صرفاً استفاده از کانال های دیجیتال از طریق اینترنت و دستگاههای الکترونیکی است. کانال ها شامل:
- وبسایتها
- جستجوهای موبایل
- شبکههای اجتماعی
- پست الکترونیک
- موتورهای جستوجو (گوگل ، یاهو و بینگ)
کانالهای زیر با مشتریان فعلی و بالقوه ارتباط برقرار کرده و ارتباط برقرار میکنند.
دیجیتال مارکتینگ از اوایل دهه 1990 وجود داشته است. HotWired ، یک مجله آنلاین منقرض شده ، چندین بنر تبلیغاتی خریداری کرد و در سال 1993 اولین بنر قابل کلیک بهصورت مستقیم پخش شد! اندکی پس از آن ، گوگل و یاهو بیرون آمدند و اینترنت و مارکتینگ هرگز یکسان نبودند.
زیبایی دیجیتال مارکتینگ این است که بسیار متنوع است. به بازاریابان دیجیتال امکان میدهد تا از طریق یک یا چند کانال به میلیاردها مشتری برسند. بهعنوان مثال ، هر زمان که تبلیغات محصولات یا خدمات مورد علاقه خود را مشاهده کردید و پس از آن خریدی انجام دادید ، این بازاریابی است!
مارکتینگ در اصل ازدواج مشاغل و مشتریان است! بازاریاب ها فقط بهعنوان یک واسطه / زن میانه فعالیت میکنند 🙂
چگونه یک کارآفرین میتواند بهعنوان بازاریاب دیجیتال در طول COVID-19 بار سود ببرد؟
حرکت کنید ، بازاریابی سنتی – سلطنت شما تمام شد! اگرچه چند وجه مانند مواد چاپی دست نخورده باقی ماندهاند ، اما برای دسترسی به مصرفکنندگان پهنای باند ندارد. در مقابل ، بازاریابی دیجیتال به خریداران امکان میدهد تا ضربان قلب خود را خریداری کنند. نکته قابلتوجه در بازاریابی دیجیتال این است که بهصورت الکترونیکی و آنلاین اجرا میشود. بنابراین ، دسترسی به مصرفکنندگان را از طریق رسانه های اجتماعی ، PPC ، موتورهای جستوجو ، ویدئو یا ایمیل از طریق بازاریابان آسان میکند.
دیجیتال مارکتینگ بهعنوان یک خط اکسیژن برای مشاغل مفید است. در جهان امروز ، به لطف جهانی شدن ، شکاف جهانی بین مصرفکنندگان و شرکتها کاهش یافته است. این امکان را به شرکتها میدهد تا با داشتن یک حضور پررنگ در شبکههای اجتماعی ، استراتژی تبلیغات دیجیتالی و سئو ، آگاهی از برند خود را افزایش دهند. مصرفکنندگان عاشق این هستند که از اطلاعات خود مطلع باشند – محتوای دیجیتالی با کیفیت بالا مانند کتاب های الکترونیکی و پست های وبلاگ به خوبی مناسب مصرفکنندگان است. بهعنوان مثال ، نرخ تبدیل مداوم بالا در محتوای دیجیتالی بارگیری شده به خوبی نشانگر میزان بالای نگهداری مشتری است. مصرفکنندگان همیشه باید خوشحال به خانه خود بروند! 🙂
مشاغل میتوانند مدتی بدون دیجیتال مارکتینگ مدیریت کنند ، اما سرانجام دور از ذهن و ذهن شما منجر به منسوخ شدن میشود. وقتی شرکتها در تنظیم شخصیت دیجیتالی خود تمکین نمی کنند ، پای خود را شلیک میکنند.
مصرفکنندگان به تلفن های خود چسبیده اند ، خواه این کار صرف وقت در شبکههای اجتماعی ، خواندن مقاله ، تماشای فیلم یا جستجوی محصولات باشد. به لطف ابزارهای مارکتینگ رایگان Google ، مانند Google Analytics ، Google Search Console ، Google Ads و Google Trends ، بازاریاب های دیجیتال میتوانند به دادههای ارزشمند مصرفکننده دسترسی پیدا کنند. دادههای مصرفکننده این ابزارها به بازاریاب های دیجیتال اجازه میدهد تا گلوگاه هایی را پیدا کنند و کمپینهای مشخصی را راه اندازی کنند. بسیار مهم است که در محلی که مصرفکنندگان در اینترنت آویزان هستند ، باشد.
چگونه کسب و کارها با دیجیتال مارکتینگ میتوانند پیشرفت کنند؟
ما به سال 2021 رسیدیم ، اما هنوز هم با این همه گیری پیشبینی نشده دستوپنجه نرم میکنیم. این یک بیماری همهگیر است که هر روز ما را گیج میکند زیرا سوالات جدید متعددی فقط برای افزایش عدم اطمینان ایجاد میشوند. سیاستهای سیاستمداران آینده مشاغل را در بن بست قرار داده است. بهعنوان مثال ، سیاستهای آنها یا اجازه فعالیت در مشاغل را میدهد یا مجبور به تعطیلی موقت میشوند.
متأسفانه ، شرکتها عمیقاً تحت تأثیر سردرگمی زیاد قرار گرفته و اجرای یک استراتژی دیجیتالی مؤثر را به چالش می کشند. علاوه بر این ، مصرفکنندگان میخواهند بدانند چه خبر است و با کمک دیجیتال مارکتینگ ، مشاغل میتوانند سوالات مصرفکنندگان خود را برطرف کنند.
به چند روش که مشاغل میتوانند از حضور آنلاین خود استفاده کنند ، ایجاد یک صفحه Google برای کسبوکار من است که بهعنوان راهنمای اطلاعات عمل میکند. سپس مصرفکنندگان میتوانند ساعات کاری ، بررسی ها ، منوها و مهمتر از همه ، در مورد ساعت کاری COVID-19 کسبوکار را به روز کنند. یکی دیگر از مزایای راه اندازی صفحه Google برای تجارت من ، نمایش نزدیکترین و بهترین شرکت به شما از طریق سئو محلی است.
یک راهحل ممکن تعامل با مصرفکنندگان در شبکههای اجتماعی و ارائه هرگونه بهروزرسانی مرتبط با COVID-19 یا ترویج لحن پشتیبانی است. تعامل مکرر با مصرفکنندگان حس اعتماد را ایجاد میکند. به یاد داشته باشید ، یک مکالمه در روز یک مصرفکننده بدقلق را دور نگه می دارد.
مشاغل باید ASAP را در دیجیتال مارکتینگ جستوجو کنند. شرکتهایی که در اینترنت نیستند خواستار تعطیل شدن هستند.
چگونه بازاریابی دیجیتال یک پیتزای محلی را ذخیره میکند!
بهعنوان مثال ، بگذارید بگوییم Joe’s Pizza بهترین زمان پیتزا در شهر شما را در زمان های قبل از COVID ارائه داده است. این محل مشترک پیتزای محله بود که همه در شهر شما برای نسلها به آنجا سرازیر می شدند. تا زمانیکه COVID-19 به بازار آمد ، همه را بهشدت تغییر داد. بهعنوان مثال ، بسیاری از کارفرمایان برای مدت زمان نامعلومی اجباری کار در خانه را اجرا میکنند.
این دستور جدید اکنون شما را وادار میکند تا از زندگی شهری عادت کرده ، جنجالی و پیچیده خود بازگردید و دوباره به اتاق های برنز بروید. همانطور که به زندگی خود در حومه حومه می روید ، متوجه می شوید که بدون سبک زندگی راحت ناشی از فناوری نمی توانید زنده بمانید. سپس شما همچنان به عادت های سبک زندگی لمس و ضربه بزنید. بهعنوان مثال ، شما نمی دانید که چگونه آشپزی کنید ، بنابراین تحویل غذای خود را ادامه می دهید.
در همین حال ، جو یک وب سایت راه اندازی میکند ، امیدوار است که بتواند از پدیده های کار در خانه ، که شامل بسیاری از مشتریان اینترنت دوست است ، استفاده کند.
یک روز Google Joe’s Pizza می شوید و از دیدن وب سایت آن شگفت زده می شوید. دلتنگی شما شروع میشود ، بنابراین شما را فریب میدهد تا با شادی روی آن کلیک کنید. با ورود به صفحه اصلی ، امیدهای نوستالژیک شما توسط طراحی وحشتناک وب سایت از بین میرود. علاوه بر این ، چشمان شما لکه دار است. شکم شما شروع به غر زدن و پرخاشگرانه میکند و گرسنگی شما را برای محکم کردن افکار خود در هر ثانیه اضافی که در وب سایت صرف میکنید ، برمی انگیزد. منصرف می شوید و از اولین فروشگاه پیتزا فروشی که می بینید سفارش می دهید.
با گذشت زمان ، او شروع به تعجب میکند که چرا از آنجایی که عاشقان پیتزای فداکار خود به شهر بازگشته اند ، مشکلی پیدا نمیکند.
وی سپس یک بازاریاب دیجیتال به نام هری را استخدام میکند ، که به گلوگاه های وب سایت از طراحی ضعیف وب سایت و تجربه نامطلوب کاربر پرداخته است.
خوشبختانه ، هری در ابزارهای مارکتینگ رایگان Google تخصص دارد. او برای کشف موانع Joe’s Pizza از ابزارهای زیر استفاده میکند. (psst ، همه این ابزارها برای بازاریاب های دیجیتال بسیار مهم هستند و از همه بهتر ، رایگان هستند!)
1. Google Analytics: ابزار Google برای نظارت بر بازدید کلی وب سایت شما.
او دریافت که صفحه منو دارای نرخ پرش بالا ، CTR (نرخ كلیك) تقریباً 0٪ و تعداد كمی بازدید صفحه است.
هری با یک توسعهدهنده وب برای سرعت بخشیدن به وب سایت و مدرن سازی طراحی همکاری میکند. او نسخه را مسواک می زند ، CTA (فراخوان برای عمل) روشن تنظیم میکند و اهداف Google Analytics را برای ردیابی تعداد تبدیل (تعداد سفارشات آنلاین) ایجاد میکند.
۲. کنسول جستجوی Google: ابزار Google برای نظارت بر SEO شما (ترافیک ارگانیک و رتبه بندی صفحه).
وی در می یابد که صفحه منو با کاهش قابل توجهی در برداشت و بهدنبال آن CTR ناهنجار مواجه شده است. صفحه به آرامی در موقعیت دهم قرار دارد و سرعت پایین صفحه مانع رشد میشود. همچنین هیچ صفحه Google برای کسبوکار من تنظیم نشده است.
هری صفحه منو و نسخه آن را به روز میکند. او تصاویر با کیفیت و فشرده را اضافه میکند که به افزایش سرعت صفحه کمک میکند. همچنین ، او چند جمله دقیق را در توصیف مواد غذایی با کلمات کلیدی خاص و عبارات کلیدی اضافه میکند. وی همچنین یک صفحه Google برای کسبوکار من ایجاد میکند تا هنگام جستجوی مصرفکنندگان “پیتزای نزدیک من” ، Joe’s Pizza پاپ آپ شود.
۳. Google Trends: ابزار Google برای یافتن آنچه که در سراسر وب به صدا درآمده است.
او در می یابد که وب سایت Joe’s Pizza و محتوای رسانه های اجتماعی در مورد پیتزا محدود و کثیف است.
هری یک جستجوی Google Trends انجام میدهد و می یابد که چه موضوعات مرتبطی محبوب هستند. او حجم کلمات کلیدی خاص را می بیند و آنها را در نسخه محتوا پیادهسازی میکند. او دریافت که تقاضای زیادی برای انواع خاصی از پیتزا مانند پیتزای مکزیکی وجود دارد. Joe’s Pizza شروع به آزمایش موضوعات پرطرفدار پیتزا و ارائه انواع مختلف پیتزا میکند.
۴. Google Optimize: ابزار Google برای آزمایش ارتقا potential بالقوه محتوای وب سایت در برابر محتوای درجا.
هری محتوای Joe’s Pizza را بی تأثیر میداند. نسخه فریبنده نیست و از کلمه کلیدی مناسب استفاده نمیکند. کپی ، رنگ و سبک CTA جذاب نیست.
سپس وی نسخه های به روز شده از محتوا را ایجاد میکند و تصمیم میگیرد آزمون a / b (آزمایشی که برای مقایسه دو نسخه محتوا استفاده میشود) را انجام دهد. نتایج آزمون a / b نشان میدهد که مصرفکنندگان از طریق درگیری بالاتر از نسخه های جدید محتوا طرفداری میکنند.
۵. Google Ads: ابزار Google برای اجرای کمپینهای تبلیغاتی.
هری با صفحه فرود منو روبهرو میشود و شاهد زمان کند بارگذاری ، طراحی صفحه منسوخ ، CTA مبهم و کپی بی اثر است. جو هزینه دلار هدر میرود و او ROI منفی دارد!
هری نسخه را به روز میکند ، کلمات کلیدی مناسب را پیشنهاد میدهد ، نسخه CTA را ویرایش میکند و از تبدیل صفحه فرود برای تبدیل مطمئن است.
جو بعد از چند روز کار با هری ، باور نمیکند. او در مدت یک هفته سفارشات یک ساله را دریافت کرده است. با تشکر از دیجیتال مارکتینگ. هرگز بازاریاب های دیجیتال و قدرت دسترسی آنها به مشتری برای کمک به رشد مشاغل را دست کم نگیرید!
ده شاخه معروف دیجیتال مارکتینگ!
می دانید ، مردم ، دیجیتال مارکتینگ همه جا ما را احاطه کرده است ، خواه این را بدانیم یا نه.
بازاریابی دیجیتال را بهعنوان یک میوه ضروری تصور کنید. این اتفاق میافتد که فقط روی یک درخت منحصربهفرد رشد کند. شاخه های آن نهتنها آن را نگه می دارند بلکه باعث بازگشت مواد مغذی به میوه میشوند. این درختی است که بهترین میوه را به مصرفکنندگان ارائه میدهد ، بنابراین مطمئن شوید که آن را حفظ کرده و به آن زمان می دهید! به عبارت دیگر ، هنگامی که دیجیتال مارکتینگ به درستی انجام میشود ، کاربر نهایی باید تجربهای خوش طعم و همچنین رشد را داشته باشد. به همین دلیل است که ما میوه می خوریم ، درست است؟
خوب ، گوش کنید ، همراهان مشتاق بازاریاب دیجیتال. قبل از شروع سفر دیجیتال مارکتینگ خود ، چند نکته مهم وجود دارد! مانند مرجع میوه ای که در بالا ذکر شد ، زندگی یک بازاریاب دیجیتال بهشدت به شاخه های آن متکی است. برای تبدیل شدن به یک بازاریاب دیجیتال موفق ، باید از قدرت (تجربه) در کانال های مختلف (شعب) برخوردار باشید. بهطور خاص ، در یک کانال تخصص داشته باشید. با افزایش مهارت های خود میتوانید نقش دو یا چند شعبه را بر عهده بگیرید و به یک بازاریاب شکل T تبدیل شوید. بااینحال ، برای پرونده امروز ، ما در متخصص در یک کانال تمرکز خواهیم کرد.
1. سئو:
بهینهسازی موتور جستوجو ستون فقرات بازاریابی دیجیتال است. این باعث میشود وب سایت شما در صفحه برتر Google در رتبه بالایی قرار گیرد. هر زمان که در گوگل سرچ میکنید ، نتایجی که با آن روبهرو می شوید همان چیزی است که شما SEO می نامید.
هیچ مصرفکننده روزمره ای بهدنبال اطلاعات فراتر از صفحه اول Google نیست. یک عبارت احمقانه بازاریابی اما درست مانند این است: “بهترین مکان برای پنهان کردن یک جسد در صفحه دوم Google است.”
بهترین چیزهای زندگی رایگان است ، و در این مورد ، این ترافیک ارگانیک است ، یا ترافیک رایگان. اگر موردی برای اشتراکگذاری در وب دارید ، مطمئن شوید که SEO است. در غیر این صورت ، هیچ کس برای آن وقت ندارد.
اجزای مختلف SEO وجود دارد ، اما در اینجا سه جز ones مهم وجود دارد.
سئو در صفحه:
تمام محتوایی که در یک وب سایت مشاهده میکنید SEO در صفحه است. سئو مؤثر در صفحه شامل کلمات کلیدی کاملاً تحقیق شده ای است که از حجم جستجوی مناسبی برخوردار هستند. حجم جستوجو به شرایط شما بستگی دارد. بهعنوان مثال ، اگر شروع میکنید ، بهترین کار این است که برای کلمات کلیدی که حجم جستجوی کمی دارند بهینهسازی کنید.
کلمات کلیدی با کلمات کلیدی کم حجم جستوجو دارای رقابت کم هستند. بنابراین ، به شما زمان میدهد تا اقتدار دامنه را بسازید. حتماً درباره کلمات کلیدی متناسب با هدف جستجوی مشتری تحقیق کنید. بهعنوان مثال ، مصرفکنندگان برای پاسخگویی به اینترنت سرازیر میشوند ، بنابراین برای ایجاد محتوایی که سوالات را حل میکند ، برنامهریزی کنید. این به ایجاد اقتدار دامنه کمک میکند. Domain Authority یک امتیاز رتبه بندی است که اندازه گیری چقدر غالب و معتبر یک وب سایت هنگام رسیدن به نتایج موتور جستوجو است.
سئو خارج از صفحه:
اگر شما پادشاه / ملکه مهمانی های مهمانی هستید ، پسربچه ، مردم باید شما را دوست داشته باشند و برای مدت زمانی روشن به شما نگاه میکنند. در مورد ایجاد یک تصویر ، وبسایتها نیز به همین ترتیب. سئو خارج از صفحه همه چیز مربوط به مهمانی است که به شما می آید. مردم حزب دوست دارند حرف احزاب شما را پخش کنند و نیروهای بیشتری را به همراه خود بیاورند.
افراد جستجوگر خارج از صفحه با پیوندهای مرتبط ارتباط برقرار میکنند. تعداد بک لینک های وب سایت شما به ایجاد اقتدار دامنه کمک میکند. وقتی سایر منابع معتبر به وب سایت شما پیوند میدهند ، گوگل یک کمپین خوشحال است. آنها به Google گفته اند ، “سلام ، اگر بهدنبال مکان مناسب برای مهمانی هستید ، این وب سایت همین است.” گوگل دوست دارد وب سایتهای معتبر و معتبر را در رتبه های بالا قرار دهد.
به هر حال ، Google یک کتاب زرد آنلاین است که تجربه مثبت مشتری را دوست دارد. هدف این است که تا آنجا که ممکن است بک لینک ایجاد کنید. بهعنوان مثال ، شبکه سازی و همکاری با ناشران و وادار کردن آنها به ارسال بک لینک به شما کمک میکند. راه دیگر این است که با ناشران تماس بگیرید و از مهمان بنویسید. نوشتن مهمان میتواند به ارسال بک لینک از یک وب سایت معتبر کمک کند. ربات های جستجوی Google مانند یک بسته زنبور عسل به وب سایت شما هجوم می آورند.
سئو فنی:
اگر طرفدار جزئیات هستید و دوست دارید عملی شوید ، Techincal SEO ممکن است چیزی باشد که از آن لذت ببرید. SEO فنی روی جزئیات ریز و درشت متمرکز است که در قسمت پشتی وب سایت شما اتفاق میافتد. این شامل نحوه کدگذاری صفحات وب سایت ، فشرده سازی تصویر ، سرعت صفحه ، نمره CLS ، دادههای ساختاری و بهینهسازی فایل CSS است.
SEO فنی را بهعنوان مغز وب سایت خود در نظر بگیرید. سئو فنی مناسب باعث خوشحالی گوگل میشود و گوگل مشتاق خواهد بود که وب سایت شما را به سمت بالا هدایت کند. اکنون به نظر آسان می آید ، اما موارد بسیاری وجود دارد. بهترین راه برای بالا نگه داشتن آن ، تعیین زمانبندی چک های معمول بر اساس بازه زمانی مناسب برای شما است.
۲. بازاریابی محتوا:
بیل گیتس یک بار معروف گفت: “محتوا سلطان است!” او در این باره حق داشت. بازاریابی محتوا عبارت است از ارائه ارزش به مصرفکنندگان از طریق محتوای فریبنده ، خلاقانه و آموزنده. بازاریابی محتوا به تولید آگاهی از برند ، رشد ترافیک و تبدیل کمک میکند.
چطور؟ ببینید ، قدرت بازاریابی محتوا است. مصرفکنندگان به دلایل زیادی به اینترنت سرازیر میشوند. یکی از اهداف اصلی جستوجو ، کسب دانش در مورد یک موضوع خاص ، محصول یا خدمات است. محتوای شما باید با هدف جستجوی آنها مطابقت داشته باشد. راهحل این است که سفر خرید مشتری را دنبال کنید و محتوایی ایجاد کنید که مورد علاقه او باشد.
بسیاری از ابزارهای دیجیتال مارکتینگ وجود دارد که داده هایی را در مورد آنچه مشتری ها جستوجو میکنند ارائه میدهد. بهعنوان مثال ، Google Trends و Google Search Console ابزاری عالی برای دیدن اینکه چه کلمات کلیدی و عبارات کلیدی بیشترین عملکرد را دارند. با استفاده از این داده ها ، میتوانید قطعات محتوایی مانند پست های وبلاگ ، کتابهای الکترونیکی ، تصاویر سفید ، فیلمها ، نمودارها ، اینفوگرافیک ها و خبرنامه ها را ایجاد کنید. برای شروع ، توجه مشتریان کوتاه است ، بنابراین مطمئن شوید که محتوای چشم نوازی ایجاد میکنید که توجه آنها را جلب کند.
مصرفکنندگان این مطالب را دوست دارند زیرا آنچه را که مشتری میخواهد ارائه میدهند. تصور کنید مصرفکننده ای میخواهد تسلا مدل 3 بخرد ، اما اطلاعات زیادی در مورد آن ندارد. آنها سپس در جستجوی Tesla Model ۳. در گوگل جستوجو میکنند. اگر آنها به جلو حرکت کنند ، سپس به اطلاعات بیشتری احتیاج دارند ، خواه این فیلم نوشته شده باشد یا ویدیویی را تماشا کنید که شامل توصیفات ، بازبینی ها ، عملکرد باشد. در نهایت ، این اطلاعات به تصمیمگیری خریدار کمک میکنند. ویدئو به شما در ارائه جزئیات بیشتر محصول کمک میکند و برای پوشش دادن موارد پس از خرید مانند عیبیابی بسیار عالی است.
پست های وبلاگ مکانی عالی برای شروع است زیرا به شما امکان میدهد محتوای خود را بر اساس سفر خرید مشتری تنظیم کنید. این از روزی که قصد خرید ، تاریخ خرید و بعد از خرید را دارند خریدار را دنبال میکند. تیترهای جذاب یک امتیاز بزرگ است! در مرحله بعد ، کپی داشته باشید که حاوی کلمات کلیدی مناسب و عبارات کلیدی متناسب با مرحله خرید مصرفکننده شما باشد.
به یاد داشته باشید ، ما در یک زمان خاص زندگی میکنیم که تعداد زیادی از مصرفکنندگان در خانه هستند. مصرفکنندگان ، خواه دانشجو ، بیکار ، بازنشسته یا بیکار باشند ، بیشتر در تلفن های خود سرگرم میشوند. با درک نیازهای مشتری این لحظه را گرامی داشته و آنچه را که او میخواهد تحویل دهید.
۳. بازاریابی شبکههای اجتماعی:
جایی که عمل اتفاق میافتد! میهن oohs ، ahhs ، زرق و برق ، وزوز ، و جایی که شما آخرین شایعات را می گیرید! خوش آمدید ، به بازاریابی شبکههای اجتماعی. بازاریابی شبکههای اجتماعی ماهیت دوم برای بازاریابان و مصرفکنندگان است. بدون آن نمی توانید یک استراتژی بازاریابی موفق داشته باشید. تقریباً همه دنیا هر روز از شبکههای اجتماعی استفاده میکنند! فیس بوک تقریباً روزانه 2.8 میلیارد کاربر دارد و فقط اینستاگرام بیش از 1 میلیارد کاربر دارد! اگر این اعداد به شما فریاد نمی زنند ، مشکلی برای شما پیش آمده است! # عذر خواهی
رسانه های اجتماعی به لطف حجم زیاد کاربران روزانه ، یک پناهگاه بازاریاب دیجیتال است. این بهترین مکان برای حضور است زیرا در آنجا بیشتر اقدامات انجام میشود. رسانه های اجتماعی راهی عالی برای استفاده از تبلیغات تجاری ، محتوای شما ، افزایش آگاهی از برند ، هدایت ترافیک و تولید آگهی های جدید است. ابزارهای مدیریت شبکههای اجتماعی مانند Hootsuite ، Buffer و Sprout Social از ارسال پست های روزانه دستی راحت ترند. به شما امکان میدهد پست های خود را تا چند ماه برنامهریزی کنید.
بهترین کانال ها برای استفاده در بازاریابی شبکههای اجتماعی عبارتاند از:
- فیس بوک
- اینستاگرام
- توییتر
- یوتیوب
- اسنپ چت
- TikTok
بازاریابی محتوا و بازاریابی شبکههای اجتماعی دست به دست هم میدهند ، بنابراین از محتوای خود در کانال های رسانه های اجتماعی خود استفاده کنید. کانال های رسانه های اجتماعی نیز مکانی عالی برای استفاده بهعنوان کانال های پشتیبانی هستند. بهعنوان مثال ، توییتر کانال ترجیحی برای پشتیبانی مشتری به دلیل طرح آن است – دریافت و تحویل اطلاعات را آسان میکند.
به دلیل حجم بالای کاربران روزانه ، بازاریاب های دیجیتال ابزارهای زیادی برای درگیر کردن کاربران در طول روز دارند. مسابقات نهتنها سرگرم کننده است بلکه به تولید هدایای جدید و کمک به آگاهی از برند کمک میکند. مسابقات ضروری است زیرا به افزایش دنبال کنندگان ، فروش ، تعامل ، دریافت محتوای تولید شده توسط کاربر ، ایدهها و کمک به ایجاد ترافیک ارگانیک بیشتر کمک میکند. بهترین راه این است که با داشتن یک هدیه فریبنده ، قوانین ساده و یک مهلت فوری ، کاربران خود را به مشارکت دعوت کنید. هدایای فریبنده میتواند شامل سفر ، کارت هدیه یا یک محصول ملموس باشد. این قوانین باید کوتاه باشد و کاربران باید موارد زیر را انجام دهند:
- پسندیدن
- دنبال کردن
- زیرنویس بگذارید
- پیام بگذارید
- ارسال محتوا
- دوستی را تگ کن
- بازنویسی مجدد
- اشتراکگذاری
یک مهلت فوری مانند یک هفته همراهبا یک نتیجه قابلتوجه کاربران را وادار میکند سریع ارسال کنند. NBC Dateline می خواست دوست داشتن های فیس بوک خود را از 300 هزار به یک میلیون نفر افزایش دهد. جایزه اهدا فرصتی برای حضور در NBC Dateline بود. برنده فرصتی پیدا کرد تا با تیم دیدار کند ، با لستور هولت صحبت کند و بهعنوان لنگر ملت را خطاب قرار دهد. برای برخی از کاربران ، این یک رویای مادام العمر است ، اما مهلت یک هفته تمام مدت زمان لازم بود.
۴. پرداخت به ازای هر کلیک (PPC):
بازاریابان دیجیتال این کانال را دوست دارند ، اما مصرفکنندگان از آن متنفر هستند. بدنام Pay-Per-Click یا همان PPC ، کانالی است که برای دستیابی به مشتری شما از طریق تبلیغات استفاده میشود. احتمالاً این ابزار بازاریابی ، Google Ads را شنیده اید – این یک ابزار بازاریابی ضروری است. تبلیغات گوگل ممکن است آزار دهنده باشد زیرا به لطف کوکی ها در همه جا ظاهر میشود ، اما هنگام افزایش فروش فوقالعاده است. همه آن تبلیغات مزاحم که بهعنوان یک مصرفکننده می بینید نمونهای از PPC هستند.
بعضی از مصرفکنندگان موارد زیر را وحشتناک میدانند. این اپل و گوگل را مجبور کرده است تا از دسترسی تبلیغ کنندگان خاص مانند فیس بوک به دادههای شما جلوگیری کند. با وجود اینکه برای برخی عجیب است ، اما به لطف PPC ، امکان استفاده مجدد از آن را فراهم میکند. فرض کنید محصولی را در مورد خرید دیدید اما سبد خرید را ترک کردید.
هدف گذاری مجدد با دسترسی به مشتریانی که نزدیک به تکمیل قیف هستند ، به بازاریابان کمک میکند. چرا این همه تلاش بازاریابی ، چرا اجازه داد هدر برود ، درست است؟ منظور من این است که بیشتر اوقات فکر کنید ، فقط 2٪ از مصرفکنندگان اولین باری که از یک وب سایت بازدید میکنند تغییر شکل میدهند. هدف گذاری مجدد این امکان را برای بازاریابان فراهم میکند تا به 98٪ از مشتریانی که در ابتدا تغییر کار نکردند ، برسند. اکنون به شانس دریافت تبدیل فکر کنید! #بعدا از من تشکر کن
بهترین هدف گیری مجدد با استفاده از:
- Google Ads
- مدیر تبلیغات فیس بوک
- توییتر تبلیغات
- تبلیغات LinkedIn
- تبلیغات Pinterest
- تبلیغات Snapchat
- تبلیغات TikTok
مطمئناً ، استفاده از PPC میتواند هزینه بر باشد ، اما بازگشت سرمایه مثبت دارد! مغازه ای را تصور کنید که کایاک می فروشد. بگذارید بگوییم آنها بودجه هزینه تبلیغات ماهانه خود را تقریباً در حدود 14000 دلار تعیین کردهاند. آنها پنجاه کایاک را با پاپ 2000 دلار فروختند. ROAS (بازده هزینه تبلیغات) آنها برای ماه 710٪ و ACOS (هزینه تبلیغات فروش) آنها 14٪ است. PPC از اینقدر قدرت برخوردار است ، بنابراین از آن پرهیز نکنید زیرا مصرفکنندگان را آزار میدهد.
۵. بازاریابی از طریق پست الکترونیکی:
در روزهای گذشته ، هر وقت نامه الکترونیکی دریافت می کردید ، “شما نامه ای دریافت می کردید” می شنیدید. یادته ، AOL؟ #RIPAOL امروز ، هر زمان که نامه الکترونیکی دریافت میکنید ، کمی صدای زنگ صدا را میشنوید. این مانند گذشته نیست ، اما حداقل شما مطلع می شوید. خوب ، ما کجا بودیم؟ آه ، در مورد بازاریابی پست الکترونیکی صحبت می کنم. بازاریابی از طریق پست الکترونیکی راهی مخفیانه برای تعامل با مصرفکنندگان است. در اکثر موارد ، از هرزنامه آموزنده تر است.
این یک روش عالی برای برقراری ارتباط با مصرفکنندگان با ارسال آنها است:
- ایمیل های استقبال مشتری
- خبرنامه ها
- پست های وبلاگ
- ایمیل های پیگیری
- تبلیغات
- ایمیل های مرتبط با پشتیبانی.
یکی از ویژگیهای خوب بازاریابی از طریق پست الکترونیکی این است که میتوانید محتوایی مشابه بازاریابی محتوا و شبکههای اجتماعی را برنامهریزی کنید. راه اندازی یک کمپین ایمیل قطره ای در وقت شما بسیار صرفهجویی میکند و به شما کمک میکند تا انتظارات شما در مورد محتوای جدید را تأمین کند. بهعنوان مثال ، شما به آنها خبرنامه های فصلی در مورد بهروزرسانی درباره پیشرفت شرکت ، محصولات و خدمات جدید آینده ، کوپن ها و نکات برای آنها ارسال میکنید. در فصل تعطیلات استفاده از اهرم تأثیرگذار است. به خریدهای لحظه آخری فکر کنید!
۶. بازاریابی ویدیویی:
نور ، دوربین ، اکشن! سه کلمه ای که هر بازیگری میخواهد بشنود. بازاریاب های دیجیتال نیز همین طور است. بازاریابی ویدئویی یکی از داغترین کانالهای بازاریابی در حال حاضر است و فقط داغتر میشود! بهخصوص در طی این همهگیر شدن ، بسیاری از افراد وقت بیشتری دارند و در حال مصرف ویدئو هستند که فردا وجود ندارد. بازاریابان نیل و اریک در سال 2016 در یکی از قسمت های پادکست خود اشاره کردند که بازاریابی ویدیویی در سال 2020 برجسته خواهد شد. جالب است که با وجود وقوع COVID-19 ، چقدر این نظر خوب بود.
بازاریابی ویدئویی برای اجرای در تمام مراحل کانال مارکتینگ بسیار عالی است. فیلمهای توصیفی برای ارائه در طول مرحله اولیه سفر خرید مشتری و مرحله بررسی مفید هستند. مصرفکنندگان عاشق تحقیق هستند و هرچه اطمینان بیشتری پیدا کنند ، احتمال تبدیل آنها بیشتر است.
بهطور کلی ، بازاریابی ویدئویی تبلیغ و بازاریابی محصول یا خدمات شما را آسان میکند. این میتواند به شما کمک کند تا کانال های دیجیتال و اجتماعی شما را افزایش دهد ، مصرفکنندگان را آموزش داده و با یک کانال زنده به مخاطبان خود برساند.
۷. بازاریابی وابسته:
وقتی خیلی با استعداد هستید ، میتوانید قلم هایی مانند جوردن بلفورت از فیلم “گرگ وال استریت” بفروشید. مردم به حرف افراد موفق گوش میدهند زیرا آنها نهتنها به آن شخص اعتماد می كنند بلكه آنها را دارای اقتدار نیز میدانند.
اگر یک متخصص موضوع هستید ، میتوانید با استفاده از دانش خود مردم را مجبور به خرید محصولات در مارکتینگ شرکتهای وابسته کنید. مارکتینگ وابسته عبارت است از تبلیغ محصولات یا خدمات یک شرکت در وب سایت شما و دریافت پورسانت.
بهعنوان مثال ، اگر YouTuber موفقی باشید ، میتوانید از طریق مارکتینگ وابسته درآمد کسب کنید. شرکتها برای دستیابی به فروش بیشتر با کمک تأثیرگذاران از مارکتینگ وابسته استفاده میکنند.
شرکتها میتوانند از طریق توصیه های تأثیرگذار ، مخاطبان بیشتری داشته باشند. روشهای رایج یک بازاریاب شرکت وابسته برای نشان دادن محصول ، از طریق کانال های YouTube ، وبسایتها ، کنفرانس ها یا حساب های رسانه های اجتماعی است.
۸. تبلیغات بومی:
یکی از بهترین راههای کلیک کردن روی محتوای پولی ، تبلیغات بومی است. تبلیغات بومی تبلیغات پولی را شبیه پستهای ارگانیک تبلیغ میکند.
به گفته Outbrain ، یک بستر تبلیغات وب یادآور میشود که سه عامل اساسی از تبلیغات بومی پشتیبانی میکنند.
1. مصرفکنندگان 53٪ بیشتر از تبلیغات نمایشی به تبلیغات بومی نگاه میکنند و تبلیغات بومی 18٪ افزایش هدف خرید را ایجاد میکنند.
۲. تبلیغات بومی با خستگی تبلیغات مبارزه میکند. خستگی تبلیغات زمانی رخ میدهد که مصرفکنندگان با دیدن تبلیغات متعدد در مدت زمان کوتاه فرسوده میشوند.
3- مصرفکنندگان میتوانند بین تبلیغات بومی و پست های ارگانیک تفاوت قائل شوند. آنها تا زمانیکه محتوا فریبنده و مهیج باشد از آنها تزلزل نمی کنند.
۹. روابط عمومی آنلاین:
روابط عمومی یک رشته جاودانه است. از ابتدای تمدن وجود داشته است و شناخته شده است که موثر است! یک روش عالی برای مارکتینگ برای ایجاد اعتبار ، کار با یک شرکت روابط عمومی آنلاین است.
روابط عمومی آنلاین میتواند به پوشش نشریات دیجیتالی ، وبلاگ ها و وب سایتهای مبتنی بر محتوا کمک کند. یکی از راههای دریافت روابط عمومی آنلاین ، تماس و گفتوگو با خبرنگاران در توییتر است. ایجاد روابط با متخصصان روابط عمومی آنلاین بسیار حیاتی است. همچنین ، تعامل با مشتریانی که نظرات یا اظهارنظرهای محصولات را ترک میکنند ، در طولانی مدت به شما کمک میکند.
10. محتوای حمایت شده:
همانند مارکتینگ شرکتهای وابسته ، محتوای حمایت شده زمانی است که برای تولید و تبلیغ محتوای خود به شرکت دیگری پول پرداخت میکنید. یک روش معمول کار با اینفلوئنسر است. طبق HubSpot ، هنگامی که بازاریاب ها محتوای ناشران معتمد را حمایت مالی میکنند ، 50٪ آگاهی از مارک تجاری بالاتر را مشاهده میکنند.
زندگی یک بازاریاب دیجیتال
مرد بازاریاب دیجیتال ، از روزهای شکوه پوشیدن کت و شلوار و کراوات و جرعه جرعه چسب زدن در خیابان Madison Avenue زندگی مهیجی دارد. مرد ، با پوشیدن تی شرت و شلوارک و نوشیدن آب فشرده در سانفرانسیسکو / سیلیکونولی ، زمان تغییر کرده است.
مارکتینگ سنتی ، مانند آنچه در نمایش مشهور تلویزیونی Mad Men مشاهده میکنید ، زندگی بازاریابان بود. عرق ، خون ، فروش و جرعه جرعه زنی از پارچه های مارکتینگ سنتی بودند. بازاریابان در آن زمان مجبور بودند که دستی مصرفکنندگان خود را درک کنند و به آنها دسترسی پیدا کنند. کلیک ، پیگیری ، تعامل و نوشیدن آب فشرده از پارچه های دیجیتال مارکتینگ است. امروزه بازاریاب ها درک همه جنبه های زندگی مشتری خود را برای جمع آوری دادههای رفتار مصرفکننده دارند.
دو دوره و سبک متفاوت هر دو دارای یک چیز در تغییر مشترک-ثابت هستند.
تغییر مداوم موضوع ضمنی زندگی یک دیجیتال مارکتینگ است. بازاریاب های دیجیتال یک کار وحشی دارند. این شغلی است که گرایش به رشد دارد و تمایل دارد نتایج را به روشی سیاه و سفید ببیند. ممکن است او ابتدا این موضوع را نداند ، اما آنها سرانجام متوجه خواهند شد.
این شغل برای کسی است که جیب همه معاملات است و تنوع را دوست دارد. در زندگی یک بازاریاب دیجیتال هرگز لحظه کسل کننده ای وجود ندارد.
یک بازاریاب دیجیتال روزبهروز!
بازاریابان دیجیتال وظیفه دارند با استفاده از کانال های دیجیتال ارگانیک و پولی آگاهی از برند و تولید سرب را هدایت کنند. بهعنوان مثال ، از موارد زیر متغیر است:
- تجزیه و تحلیل دادههای ترافیک
- بررسی دلیل پایین آمدن رتبه بندی
- ایجاد محتوای جدید
- پاسخ دادن به ایمیل و پیام های اجتماعی مشتری
- نظارت بر رقبا.
در اینجا نمونه هایی از بازاریابان مختلف و شکل ظاهری روزمره آنها آورده شده است:
شاخص های کلیدی عملکرد (KPI):
معیارهای خاصی هستند که برای ردیابی و اندازه گیری اهداف بازاریابی استفاده میشوند.
هماهنگ کننده بازاریابی
1. KPI اصلی: شناسایی روندها ، عملکرد کمپین ، میزان خواندن ، آزمایش a / b ، نرخ تعامل
هماهنگ کنندگان بازاریابی عاشق بازاریابی هستند. هدف اصلی آنها اطمینان از توسعه و اجرای مبارزات بازاریابی است.
هماهنگ کننده بازاریابی پست الکترونیکی
۲. KPI اصلی: باز کردن نرخ نامه پست الکترونیکی ، نرخ کلیک برای تبلیغات ، تولید سرب و نرخ تبدیل
هماهنگ کنندگان بازاریابی پست الکترونیکی صدای ایمیل ارسالی را دوست دارند. هدف اصلی آنها اطمینان از این است که مصرفکنندگان محتوای کاملاً آگاه و درگیر آن را دریافت میکنند.
متخصص بازاریابی محتوا
۳. KPI اصلی: زمان حضور در صفحه ، بازدید کلی وبلاگ ، کانال YouTube
متخصصان بازاریابی محتوا دوست دارند برای آموزش ایجاد کنند. هدف آنها این است که اطمینان حاصل کنند محتوای آموزنده و ارزشمندی در اختیار مصرفکنندگان قرار میدهد.
مدیر رسانه های اجتماعی
۴. KPI اصلی: دنبال کردن ، ذکر کردن ، نمایش و اشتراکگذاری
مدیران شبکههای اجتماعی عاشق آه ها و آه هایی هستند که رسانه های اجتماعی به ارمغان می آورند. هدف آنها این است که اطمینان حاصل کنند حضور رسانه های اجتماعی این شرکت در کنار مصرف کنندگانشان قوی و رو به رشد است.
مدیر سئو
۵. KPI اصلی: ترافیک ارگانیک
مدیران سئو عاشق گوگل هستند. هدف آنها اطمینان از رتبه بندی کسبوکار در صفحه اول Google است.
مدیر بازاریابی محصول
۶. KPI های اصلی: استفاده از محصول ، درآمد ، بازده واجد شرایط ، هزینه هر خرید ، تعداد مخاطبان و نگهداری.
مدیران بازاریابی محصولات عاشق داستان گفتن هستند. هدف اصلی آنها اطمینان از این است که محصولات و داستان های خدمات آنها به شناسایی و حل نگرانی های مصرفکنندگان کمک میکند.
اگر عاشق داده ها و خلاقیت هستید ، پس سلام ، یک شغل برای شما وجود دارد!
چه طور باید شروع کرد؟
وقتی صحبت از گرایش بازاریابی دانشگاهی میشود ، اساتید فقط تئوری می آموزند و مطالب مربوط به کتاب های درسی را مرور میکنند. بسیار مأیوس کننده است که کشف کنید آنچه در دانشگاه آموخته اید به کار شما کمک نمیکند. مطمئناً دانستن مفاهیم و ایدهها بسیار خوب است ، اما به پرداخت صورتحساب کمک نمیکند. کالج ها بازاریاب ها را آماده نمی کنند و این باید ASAP را تغییر دهد. بعداً وارد این موضوع خواهیم شد.
دیجیتال مارکتینگ کاملاً یک حرفه عملی است. این شامل بسیاری از کارها ، نه زیاد صحبت کردن است. دیجیتال مارکتینگ طلبکارانه است و بازاریاب های دیجیتال باید کلاه های زیادی بپوشند. این طبیعت وحش است زیرا هر ثانیه تغییرات مکرر وجود دارد و بازاریابان را روی انگشتان پا نگه می دارد. مصرفکنندگان یا در حال تبدیل شدن هستند یا نه ، که فقط فشار و استرس را برای یک بازاریاب اضافه میکند.
متاسفانه ، برخی از شرکتها مارکتینگی را بهعنوان یک هزینه لوکس در نظر میگیرند. آنها مارکتینگ را کاهش میدهند و منجر به محدودیت های زیادی میشوند. بهعنوان مثال ، در طول یک رکود اقتصادی ، دیدن بخش مارکتینگ به یک اتم بسیار ناامید کننده است. شرکتها وقتی تصمیم میگیرند بخش مارکتینگ را قطع کنند اشتباه میکنند. مارکتینگ برای موفقیت شرکت حیاتی است ، چه در مواقع خوب و چه بد موج سواری کند. اگر تداوم آگاهی یا ارتباط برقرار نباشد ، مصرفکنندگان به سراغ سایر رقبا میروند. بنابراین ، بهتر است در طول دوره بتوانید کلاه های مختلفی بپوشید.
اکنون ، این اطلاعات برای ترساندن شما نبود. قبل از اینکه به این حرفه زیبا بپردازید ، باید واقعیت را بدانید. دیجیتال مارکتینگ یک حرفه ارزشمند است و یک ارگان حیاتی است. این یک پناهگاه یک خلاق و عاشق داده است. یک فرصت فرصت برای موفقیت و ایجاد شش رقمی یا هفت رقمی به اضافه حقوق وجود دارد. اگر هنوز مهارت ندارید یا نمی دانید از کجا شروع کنید ، ناراحت نشوید. شما بهجای درست رسیده اید! 🙂
درخت دیجیتال مارکتینگ و ده شاخه حیاتی (کانال) آن را که در بالا خواندید ، به خاطر می آورید؟ لازم است آنها را برای این بخش به یاد بیاورید ، یک شاخه را بگیرید و مانند تارزان چرخش دهید. اکنون ، همانطور که ده شاخه زندگی درخت دیجیتال مارکتینگ را حفظ میکنند ، حرفه یک بازاریاب دیجیتال توسط همان شاخه ها پشتیبانی میشود.
جایی که کار میکنید مهم است!
زیبایی دیجیتال مارکتینگ این است که در همه جا قابل استفاده است و برای بازاریابان روان بودن کار در هر مکان را فراهم میکند. زمینه شروع معمول برای بازاریاب ها کار در یک شرکت ، آژانس بازاریابی یا کسبوکار نوپا است. هرکدام امتیازات و مزایای منحصربهفرد خود را ارائه میدهند.
بااینحال ، یک بازاریاب مبتدی باید از ساختار دپارتمان بازاریابی خود سؤال کند. شرکتهای معتبر و آژانس های بازاریابی تمایل دارند که بخشهای مارکتینگ خود را بر اساس کانال های بازاریابی بهصورت جزئی تقسیم کنند. بیشتر شرکتهای نوپا پهنای باند لازم را برای تقسیمبندی کانال های بازاریابی خود ندارند.
قبل از اینکه بازاریابان سفر خود را آغاز کنند ، باید در مورد آنچه کانال (های) مارکتینگ برای آنها جذاب است تعمق کنند. بسیاری از شرکتها و آژانس های بازاریابی فقط نامزدی را برای یک نقش خاص استخدام میکنند. بهعنوان مثال ، یک بازاریاب خردسال میخواهد برای موقعیت SEO در شرکت XYZ اقدام کند. بااینحال ، او فقط یک موقعیت برای بازاریابی پست الکترونیکی را می بیند. بهترین شرط بندی برای متقاضی درخواست است. بنابراین ، آنها میتوانند پای خود را به در وارد کنند یا در یک شرکت تازه کار بهدنبال کار باشند.
زیبایی کار در یک شرکت تازه تأسیس این است که نهتنها میتوانند در یک شرکت نوپای میلیارد دلاری شکوفا شوند. همچنین میتواند تجربه یادگیری بی قیمتی را فراهم کند. اگر مطمئن نیستید که میخواهید کدام کانال را دنبال کنید ، در یک شرکت تازه کار کار کنید. شرکتهای نوپا شما را ملزم به پوشیدن کلاه های مختلف میکنند ، که نتیجه آن یک تجربه بزرگ یادگیری است. در شروع کار ، ممکن است مجبور باشید تمام SEO را انجام دهید و بین PPC و بازاریابی محتوا جابهجا شوید. در نهایت ، شما میتوانید بهعنوان یک نوب شروع کنید اما به یک الماس تبدیل شوید.
این همه است؟
خیر ، این سه روش معمول برای شروع در دیجیتال مارکتینگ است. اما یک راه منحصربهفرد وجود دارد که به آن زیاد اشاره نشده است. این در مورد گرفتن امور به دست خود شما است. چطور؟ مدارس دیجیتال مارکتینگ را آموزش نمی دهند – شما با انجام آن می آموزید. یا در یک شرکت ، آژانس بازاریابی ، شرکت تازه کار شغل پیدا میکنید یا حضور آنلاین ایجاد میکنید.
دیجیتال مارکتینگ روزبهروز بیشتر و بیشتر رقابتی میشود ، که این امر برای بازاریاب های خردسال که میخواهند وارد این تجارت شوند ، خراب میشود. کارفرمایان به ندرت بازاریاب استخدام میکنند ، مانند اینکه Ivy League به ندرت دانشجو می پذیرد. بهعنوان مثال ، Google همیشه در حال تغییر چیزی است که باعث میشود کمپینهای مارکتینگ درگیر شود و بازاریاب ها را به ورطه استرس سوق دهد. علاوه بر این ، میزان توجه مصرفکنندگان سریعتر از سرعت نور کاهش می یابد. بنابراین ، کارفرمایان چاره ای ندارند جز اینکه در چه سطحی از یک نامزد انتخاب کنند. بااینحال ، روشهای مختلفی برای جلب علاقه کارفرما وجود دارد.
حضور آنلاین شما توسط:
- یک وب سایت وبلاگ نویسی
- راه اندازی یک کانال YouTube
- نوشتن در Medium
- ارسال مهمان
- شروع پادکست
- نوشتن کتاب / کتاب
- کار روی Upwork / Fiverr
- تأثیرگذار آنلاین بودن.
دلیل این امر برای تمرین و یادگیری دیجیتال مارکتینگ است. برای مثال ، با داشتن یک وب سایت وبلاگ نویسی:
1. میتوانید بازدیدکنندگان وب سایت خود را ردیابی کنید و روشهای جدیدی برای رشد بازدید خود پیدا کنید.
۲. میتوانید تست های a / b را انجام دهید و ببینید کاربران شما با چه قسمت ها و محتوایی بیشتر درگیر هستند.
۳. میتوانید درباره کلمات کلیدی خاص تحقیق کنید و عبارات کلیدی بر اساس حجم جستجوی آنها وبلاگ بنویسید. شما میتوانید مهارت های SEO خود را از این طریق بسازید.
4- میتوانید از پیروان خود بخواهید که در کانال وبلاگ شما مشترک شوند ، این درها را برای مبارزات ایمیل شما باز میکند.
۵. مهارت نوشتن ، یا همان نوشتن متن را در Medium یا جاهای دیگر بسازید!
نیازی به راه اندازی یک وبلاگ نیستید و میتوانید کاری کنید که به شما در ایجاد مهارت های دیجیتال مارکتینگ کمک کند. با موضوعی که با آن آشنا هستید شروع کنید و آن موضوع خاص را توسعه داده و گسترش دهید. در ابتدا عجیب است ، اما با یادگیری و استفاده از تکنیک های بازاریابی دیجیتال ، بیشتر از آن قدردانی خواهید کرد.
حضور آنلاین نهتنها مهارت شما را ایجاد میکند بلکه اعتبار شما را نیز تأیید میکند. تصور کنید وقتی کارفرمایان نام شما را گوگل میکنند و بسیاری از کارهای شما را بهصورت آنلاین مشاهده میکنند. اولین چیزی که آنها میخواهند خودشان بگویند این است که شما یک آدم گیر هستید ، در مورد نشان دادن نتیجه هستید ، و انعطاف پذیر ، متکی به خود و بلند پرواز هستید. حضور آنلاین شما بازاریابی شما را برای کارفرمایان بالقوه شما بهدنبال دارد.
چه کسی میداند ، شاید حضور آنلاین شما را قادر میسازد رئیس خود شوید؟
یادتان باشد که هرگز به خودتان شک نکنید. همیشه این ذهنیت را داشته باشید که کالیبر Ivy League هستید ، چیزهای زیادی برای ارائه دارید و آنها به شما احتیاج دارند (نه به روش دزدگیر).
همه چیز در مورد شروع از جایی است ، درست است؟
عواقب
با پیشرفت در حرفه خود ، هرگز یادگیری را متوقف نکنید. دیجیتال مارکتینگ جانوری است که از تغییرات مداوم تغذیه میکند. نمیخواهید عقب بمانید.
یک مزیت آشنایی در دیجیتال مارکتینگ این است که میتوانید خدمات خود را به دنیا ارائه دهید. بهعنوان مثال ، شما میتوانید یک مشاور ، مربی ، فریلنسر ، پادکستر ، وبلاگ نویس ، سخنران مهمان شوید یا تجارت بازاریابی خود را شروع کنید. بهعلاوه ، شما میتوانید از مهارت های بازاریابی دیجیتال خود برای یک فعالیت تجاری دیگر استفاده کنید.
مطمئناً شروع به کار بهعنوان بازاریاب دیجیتال ممکن است کمی سخت باشد ، اما وقتی وارد شوید ، دنیا صدف شما خواهد شد!
هرگز به کمتر رضایت ندهید به اشتیاق سوزان خود اجازه دهید دروازه موفقیت را برای شما باز کند.
بازاریابی B2C در مقابل بازاریابی B2B
در این گوشه مشتری محبوب B2C و در این گوشه شرکت B2B دوستدار شرکت داریم. بازاریابان ، آیا آماده سروصدا هستید! تبدیل!
احتمالاً قبلاً هر دو این اصطلاحات را شنیده اید اما به احتمال زیاد با B2C آشنا هستید. هر دو نوع مارکتینگ هستند که مخاطبان خاصی دارند.
بازاریابی B2C مخفف تجارت بین مصرفکننده است. شرکتها از B2C برای تهیه محصولات خود به مشتریان استفاده میکنند.
بهعنوان مثال ، اپل ، تسلا ، نایک و Southwest نمونه هایی از شرکتهای B2C هستند.
شرکتهای B2C از کانال های رسانه های اجتماعی مانند فیس بوک ، اینستاگرام ، Pinterest و TikTok استفاده میکنند. شرکتها میتوانند با استفاده از این کانال های رسانه های اجتماعی با مصرفکنندگان خود ارتباط برقرار کنند و از راههای سرگرم کننده ، خلاقانه و سادهای برقرار کنند.
بازاریابی B2B مخفف Business to Business است. شرکتها از B2B برای تهیه محصولات خود در مشاغل استفاده میکنند. سبک و لحن مبارزات مارکتینگ در مقایسه با B2C رسمی تر است.
بهعنوان مثال ، Salesforce ، Oracle ، DocuSign ، Upwork و Monday.com نمونه هایی از شرکتهای B2B هستند.
شرکتهای B2B از کانال های رسانه های اجتماعی مانند LinkedIn ، Facebook ، Twitter ، YouTube و Instagram استفاده میکنند. بااینحال ، شرکتهای B2B نسبت به شرکتهای B2C با لحن و سبک ارسال خود بیشتر محفوظ هستند. هدف این است که یک در باز برای سرنخ های احتمالی نگه دارید و آنها را بهطور مؤثر با یک فروشنده متصل کنید.
بازاریابی ورودی در مقابل بازاریابی خروجی
بازاریابی ورودی و خروجی دو رویکرد متفاوت در دیجیتال مارکتینگ است. هر دو روش منحصربهفرد خود را در جذب مشتری دارند.
بازاریابی درونی با طعمه ای خوب به وب سایت شما در مصرفکنندگان شما جابهجا میشود. بازاریابی ورودی برای جذب ، تعامل و آموزش مصرفکنندگان در هر مرحله از سفر خرید آنها استفاده میشود.
محتوا باید ارگانیک باشد و ارزش آنها را فراهم کند نه اینکه آنها را دور براند. وبلاگ ها ، بازاریابی ویدئویی و لیست تماس های الکترونیکی در هنگام بازگشت دوباره مشتری به وب سایت ، به بهترین شکل ممکن کار میکنند.
بازاریابی خارج از منزل در نزدیکترین زمان ممکن در معرض دید مصرفکنندگان قرار دارد. این به نظر میرسد کمی تهاجمی یا فشار آور از این دو تاکتیک است ، اما خوب ، کار را تمام میکند. بازاریابی خروجی مصرفکنندگان را در همه جا دنبال میکند ، خواه این انتظار را داشته باشند یا نه. بهعنوان مثال ، خود را گشتوگذار در وب و دیدن تبلیغات تبلیغاتی بنر محصولات و تبلیغات تصور کنید. مصرفکنندگان انتظار ندارند در مورد کالایی استعلام کنند اما مجبور به دیدن آن میشوند. بهعنوان یک کمپین تبلیغاتی نمایشی شناخته میشود.
این استراتژی برای ایجاد احساس فوریت برای مصرفکنندگان بسیار عالی است. بهعنوان مثال ، اگر کالای خاصی را در فصل تعطیلات تبلیغ میکنید.
وقت درس!
قبل از شیرجه رفتن بیشتر ، در اینجا برخی اصطلاحات ضروری وجود دارد که باید هنگام پایین آمدن از این سفر وحشی بدانید!
بازاریاب دیجیتال:
بازاریاب دیجیتال شوالیه ای درخشان در زره پوش است. وی مسئول اهرم استفاده از کانال های دیجیتالی ارگانیک و پولی برای ارتباط خلاقانه و تحلیلی با مصرفکنندگان است.
خریدار:
مصرفکننده ای که قصد خرید دارد.
شاخص های کلیدی عملکرد (KPI):
معیارهای خاصی هستند که برای ردیابی و اندازه گیری اهداف مارکتینگ استفاده میشوند.
سفر مشتری:
نقشه راهی است که مشتری شما ابتدا برند خود را برای خرید خریداری میکند.
آگاهی:
اولین مرحله از سفر مشتری. مشتری مشکلی را شناسایی کرده و در حال جستجوی خود است.
ملاحظه:
مرحله دوم سفر مشتری. مشتری تحقیقاتی انجام داده ، محصولات را با هم مقایسه کرده و در مورد گزینههای خود فکر کرده است.
تصمیمگیری:
مرحله سوم سفر مشتری. مشتری محدود کرده است انتخابهای او نزدیک به انتخاب یکی است.
اقدام / تبدیل:
چهارمین مرحله از سفر مشتری است. مشتری خرید کرده است.
Advocacy:
مرحله پنجم و آخر سفر مشتری. این مرحله مربوط به پس از خرید است. برای نشان دادن قدردانی ، قدردانی و ادامه همکاری با مشتری ضروری است.
قیف مارکتینگ :
این مدلی است که نهتنها سفر مشتری را خراب میکند بلکه آن را ردیابی میکند.
اکنون که برخی اصطلاحات اساسی تحت پوشش قرار گرفتند ، اجازه دهید این اصطلاحات را با استفاده از نوستالژی اعمال کنیم.
چگونه ممکن است بپرسید؟ این مفهوم را به یاد می آورید که چگونه بازاریابی دیجیتال ازدواج بین بازاریابان دیجیتال و خریداران است؟ ما برای تصویرسازی بیشتر از یک داستان عاشقانه کلاسیک دیزنی استفاده خواهیم کرد. بهعنوان مثال ، بیایید داستان علاالدین را بگیریم. علاالدین (بازاریاب دیجیتال) بهدنبال پرنسس یاسمن (خریدار) است و هر دو خواستار ازدواج هستند. KPI اصلی وی (شاخص اصلی عملکرد) ازدواج با شاهزاده خانم یاس است. علاladالدین میداند که از هدفش دور است ، بنابراین برای جلب پیراهن شاهزاده خانم یاس برنامه ای (سفر مشتری) ایجاد میکند. او آن را ردیابی میکند. (قیف بازاریابی)
خوشبختانه علاالدین ، او با جن آشنا میشود که او را به یک شاهزاده تبدیل میکند ، زیرا میداند که میتواند پرنسس یاسمن را (آگاهی) فریب دهد. بعدا علاالدین بهعنوان یک شاهزاده به آگرابا میرسد. وضعیت جدید و عمیق وی در کل شهر باعث میشود که پرنسس یاس بهراحتی بتواند با یک خواستگار بالقوه روبهرو شود (توجه). همانطور که بعدا فهمید او خواستگار متکبر است ، مانند تابستان داغ عرب از او دوری میکند.
علاالدین که از دروغ و شهرت لکه دار خود ناامید شده است ، در یک طرح جدید که از هویت واقعی او رونمایی میکند ، تجدید نظر میکند. با شکست جعفر ، علاالدین به قول خود مبنی بر آزادی جن عمل میکند. با آزاد شدن جن ، پرنسس یاس و پدرش ، سلطان ، خوبی ها را در علاالدین می بینند (تصمیم). سرانجام ، علاالدین و پرنسس یاسمن پس از ازدواج (تغییر دین) با خوشبختی ازدواج میکنند.
هرگز فکر نمی کردید که یک داستان عاشقانه دیزنی حاوی عناصر دیجیتال مارکتینگ باشد ، ها؟ خوب ، حالا شما می دانید. 🙂
بله ، این یک سفر طولانی بود ، اما شما موفق شدید! با تشکر از شما برای خواندن 🙂
برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد جدیدترین نکات و ترفندهای دیجیتال مارکتینگ ، در خبرنامه من مهران فره راز مشترک شوید.